زمزمه امام حسن ع

 

سبک:حاج حسن خلج-اگه اون روز  روز جانسوز...

زده اشکت ای برادر پیش من شعله به جونم

منی که عاقبتت رو توی کربلا می دونم

کابوس کوچه و گودال       همرهم بوده همیشه

غصه م و نخور که روزی      مثل روز تو نمیشه

من غریبم۲  من غریب تر از غریبم

می کشم با دل پرخون نفسای آخرم رو

می گیرم با دست لرزون اشک چشم خواهرم رو

گرد بستر  با چش تر    خواهرم زینب نشسته

می بیتم که سم مرکب     سینه تو رو شکسته

وفات حضرت رسول (ص)

نفسم در شماره افتاده

پدرم گوئیا پریشان است

نکند این دقیقه های غریب

نقطه ابتدای هجران است

چشم بابا به سوی من مانده

گاهی از اشک دیده اش نمناک

نکند سایه اش شود کوتاه

از سر ماسو اله و افلاک

ابتا جان من به لب آمد

به تو بسته است جان زهرایت

نکند پر زنی زپیش من

کن ترحم به یاس تنهایت

چشمهایم گواه می باشد

به خدا بعد تو زجان سیرم

حرف رفتن مزن بدان بی تو

از فراغت غریب میمیرم

دل من شور می زند وقتی

گاهی اوقات می رود از هوش

ناله می کشد زدل گاهی

که حسین را گرفته در آغوش

غم او در دلم نمی گنجد

این مصیبت مصیبتی عظماست

نه فقط من شدم یتیم او

لحظه های یتیمی دنیاست

اشک چشمم ز داغ هجرانش

ز دو دیده چو رود می آید

گرچه فرمود ای بهار من آرام

که خزان تو زود می آید