زمزمه وفات حضرت زینب
سر رسيده گويا حبيبا شب فراغ خواهرت
در بغل گرفتم چوجانم پيراهن ازخون ترت
برلب آمدجان
ازغم هجران
آمدم برادرم حسين جان
شام آخراست ورسيده خورسيدعمرمن به بام
شددوباره زنده به پيشم روز ورود ما به شام
برسرنيزه
قاري قرآن
آمدم برادرم حسين جان
يادم آمد آندم كه باغم ز زير تيغ ونيزه ها
ناگهان شنيدم صدايي زينب بيا زينب بيا
آيه آيه بود
مصحف ايمان
آمدم برادرم حسين جان
بعد تو برادر به دوشم رنج سفر كشيده ام
محنت اسارت جسارت به جان خود خريده ام
همسفر گشتم
با سرجانان
آمدم برادرم حسين جان
سبك:حاج حسن خلج
+ نوشته شده در یکشنبه هفتم مرداد ۱۳۸۶ ساعت 11:34 توسط مجيد رجبي
|
این وبلاگ شامل سروده های این حقیر در نعت ومنقبت حضرات معصومین میباشد