به یاد شهید سعید رجبی
آتش زدی بر جان من دیشب دوباره
با یادتو افشاندم از چشمم ستاره
انگار دیشب بود از داغت شکستم
با چشم خود جسم تورا کردم نظاره
تو ساکت ومن یک جهان فریاد ای وای
خون لبت زد بر دلم ناگه شراره
جان برادر رفتی و در هم شکستم
با یاد تو آتش به دل دارم هماره
+ نوشته شده در یکشنبه پانزدهم مهر ۱۳۸۶ ساعت 13:50 توسط مجيد رجبي
|
این وبلاگ شامل سروده های این حقیر در نعت ومنقبت حضرات معصومین میباشد