آتش زدی بر جان من دیشب دوباره

با یادتو افشاندم از چشمم  ستاره

انگار دیشب بود از داغت شکستم

با چشم خود جسم تورا کردم نظاره

تو ساکت ومن یک جهان فریاد ای وای

خون  لبت  زد بر  دلم  ناگه  شراره

جان برادر رفتی و در هم شکستم

با یاد تو  آتش  به  دل دارم هماره